نوشتار

از واژه هام حال وهوا را نبرده بود عاشق نبود وخاطره ها را نبرده بود نامش هنوز در من فریاد ... ادامه مطلب

اگر چه بسته به پایم هنوز موی رهایش چقدر ساده گذشت از کنار خاطره هایش چه عاشقانه گشود وچه بی ... ادامه مطلب

نبود غیر کلاغی غریب هم سخنش که باد آمد وپیچید در تمام تنش کلاغ پر زد از شانه هاش وابری ... ادامه مطلب

ای سرزمین سبزترین بهارها ای سرزمین سرخ ترین لاله زارها ای قله ی شکفته، آتشفشان زخم ای که نشسته بر ... ادامه مطلب

كربلا گیرم تو هم داغ برادر دیده باشی یا سال ها زخم مکرر دیده باشی می خواهم از بغضی بگویم ... ادامه مطلب

رباعی عاشورایی كبوتر من بودم و خاطرات بي سر در خون دل‌، نه كه كبوتري شناور در خون گفتم غزلي  ... ادامه مطلب

این عطش چیست در آیینه ی رود افتاده ست داغ دریاست که بر سینه ی رود افتاده ست بوی تنهایی ... ادامه مطلب

سپيدار غزل مثنوي عاشورايي آشفته و بی قرار می آمد می آمد و بوی یار می آمد می آمد و ... ادامه مطلب

سلام نه غبارتعلق وگرد ریا ننشسته به پای قیام شما که جنون همه سو که جنون همه جا زده سکه ... ادامه مطلب

بيرق باغ سرمست و رها سرو و صنوبر در باد ای خوشا رقص درختان تناور در باد   ای خوشا ... ادامه مطلب

سپيده چونان قصيده‌اي به بلنداي آسمان نامت سرود عشق به لب‌هاي عاشقان   چونان سپيده‌اي كه شب از ديدنت گريخت ... ادامه مطلب

موجی شدی كه در نوسان تو حل شوم با شور و شوق در هيجان تو حل شوم باران شدي و ... ادامه مطلب

تا برگ‌ها افتاد از دوش درختان حل شد سكوت شهر در آشوب باران مثل شبح با چشم‌هايي بي‌تفاوت مردي به ... ادامه مطلب

لب های تو آموخت به شعرم گله ها را تاخط بزنم عادت آن حوصله هارا شد بیشترازپیش زمانی که دویدم ... ادامه مطلب

تورادل سرودم تورا جان سرودم تورابا تمام دل وجان سرودم تورامثل باران تورامثل شبنم تورامثل برگ درختان سرودم نه حرف ... ادامه مطلب

در نفس های خسته ام تنها حسرت جاودانه ای مانده ست از هیاهوی عشق دیروزم خلوت شاعرانه ای مانده ست ... ادامه مطلب