عاشقانه بازآ
ای بغض طوفانی دل من
دریای بارانی دل من
رسواترین دیوانه هستی
وقت پریشانی دل من
هر شب پر از سوزی نهانی
جان می دهی عاشق بمانی
پرپر زنان در سینه ی من
چون کفتری بی آسمانی
ای دل اگر تنهاترینی
چون شعله خاکسترنشینی
این بس که همپای شکستن
عاشق ترین قلب زمینی
آه ای دل بی کینه بازآ
با غیرت آیینه بازآ
از کوی یار بی وفایت
سمت سکوت سینه بازآ
بدون دیدگاه