بيرق
باغ سرمست و رها سرو و صنوبر در باد
ای خوشا رقص درختان تناور در باد
ای خوشا رقص جنون هلهله درآتش و خون
پیرهن چاک و غزل خوان و شناور در باد
باغ را از نفس سوخته ای پرکرده ست
داغ هفتاد و دو پروانه ی پرپر در باد
گوش کن مرثیه ای می وزد از آن سوی دشت
هق هق شعله ور زمزم و کوثر در باد
همه رفتند و به پرواز رسیدند و هنوز
دل من می پرد از خواب کبوتر در باد
این شمیم نفس کیست که غمگین و غریب
می دمد هر دم از این خاک معطر در باد
بربلندای جنون تا به ابد می رقصد
بیرق سرخ سواران دلاور در باد
شعر بيرق
اين شعر عاشورايي را هم بخوانيد
اين شعر عاشورايي را هم بخوانيد
بدون دیدگاه