چقدراز شاخه ها بپرسم جوانه های جوانی ام رامحمد حسین صفاریان18/01/25چقدر از شاخه ها بپرسم جوانه های جوانی ام را چقدر در این صدا بپیچم ترانه های خزانی ام را ... ادامه مطلب
خسته ام از اتاق ها از همه اتفاق هامحمد حسین صفاریان17/12/20خسته ام از اتاق ها از همه اتفاق ها بی خبر از چراغ ها گوشه نشین داغ ها شاخه به ... ادامه مطلب
مرور می کنم امروز ماجرای تو رامحمد حسین صفاریان17/12/20مرور می کنم امروز ماجرای تو را نشانه های تو را زخم شانه های تو را چه اتفاق قشنگی ست ... ادامه مطلب
بی تو هم بغض غزل هایی ملال آور شدممحمد حسین صفاریان17/12/08بی تو هم بغض غزل هایی ملال آور شدم گرچه تنها بودم اما باز تنها تر شدم پر زدم پر ... ادامه مطلب
موجی شدی كه در نوسان تو حل شوممحمد حسین صفاریان17/09/13موجی شدی كه در نوسان تو حل شوم با شور و شوق در هيجان تو حل شوم باران شدي و ... ادامه مطلب
لب های تو آموخت به شعرم گله ها رامحمد حسین صفاریان17/09/09لب های تو آموخت به شعرم گله ها را تاخط بزنم عادت آن حوصله هارا شد بیشترازپیش زمانی که دویدم ... ادامه مطلب
تو را دل سرودم تو را جان سرودممحمد حسین صفاریان17/08/01تورادل سرودم تورا جان سرودم تورابا تمام دل وجان سرودم تورامثل باران تورامثل شبنم تورامثل برگ درختان سرودم نه حرف ... ادامه مطلب
در نفس های خسته ام تنها حسرت جاودانه ای مانده ستمحمد حسین صفاریان17/07/14در نفس های خسته ام تنها حسرت جاودانه ای مانده ست از هیاهوی عشق دیروزم خلوت شاعرانه ای مانده ست ... ادامه مطلب
به سیب وسوسهای آب کن دهان مرامحمد حسین صفاریان17/06/09به سیب وسوسهای آب کن دهان مرا به دستبوسی آتش یخ لبان مرا بگیر دست مرا عاشقانه در دستت رها ... ادامه مطلب
شاید نمیدانی که اندام پریهامحمد حسین صفاریان17/06/07شاید نمیدانی که اندام پریها مثل تو میمانند اما دلبریها در تو شکوفا میشود در تو روان است سرچشمههای عاشقیها شاعریها ... ادامه مطلب
ای که چین در دامن سبز بهار انداختیمحمد حسین صفاریان17/06/06ای که چین در دامن سبز بهار انداختی جادهها را در مسیر سبزهزار انداختی جادهها رفتند تا در سبز تکراری شوند ... ادامه مطلب
نشست مرد ونگاهی به رو به رو انداختمحمد حسین صفاریان17/06/05نشست مرد ونگاهی به رو به رو انداخت سکوت آینه را در بگو مگو انداخت نشست وموهایش را نگاه کرد ... ادامه مطلب
انار قرمزی از شاخهها در آب افتادمحمد حسین صفاریان17/06/02انار قرمزی از شاخهها در آب افتاد جهان کوچک ماهی در اضطراب افتاد نفسنفسها…ها…یِ انار بیرون ریخت و بغض تردی در ... ادامه مطلب
آن صمیمیت گذشتهی دور، در نگاهش غریب افتادهستمحمد حسین صفاریان17/05/29آن صمیمیت گذشتهی دور، در نگاهش غریب افتادهست پشت آن پلکهای شفافش، گرگ و میش فریب افتادهست در بهشت خیالی من ... ادامه مطلب
پیچید هوهوی عبور باد در بارانمحمد حسین صفاریان17/05/26پیچید هوهوی عبور باد در باران آوارهای شبگرد راه افتاد در باران قلبش هنوز از آتش عشق و عطش میسوخت با ... ادامه مطلب
دستی به موی تو دارم دستی به گیسوی دریامحمد حسین صفاریان17/05/24دستی به موی تو دارم دستی به گیسوی دریا شوقی به سوی تو دارم چشمی به بیسوی دریا من صخرهسار ستیزم، ... ادامه مطلب