• صفحه اصلی
  • نماهنگ های من
  • آهنگ های من
  • کتاب های من
  • نوشتار
  • عکاسخانه
  • درباره من
  • تماس با من
Facebook
Twitter
Google+
Instagram

نوشتار

خانه نوشتار صفحه 2
خون

رباعی عاشورایی

۹۶/۰۷/۰۶admin123

رباعی عاشورایی ۱ من بودم و خاطرات بی سر در خون دل‌، نه که کبوتری شناور در خون گفتم غزلی  بگویم  امّا چه کنم با این همه واژه‌های پرپر در خون ۲ دردشت جنون عطر نمازی مانده ست در خاطره داغ دل گدازی مانده ست آن سو تر از نگاه شرمنده ی رود بر نیزه…

ادامه مطلب
حسین

این عطش چیست در آیینه ی رود افتاده ست

۹۶/۰۷/۰۶admin123

این عطش چیست در آیینه ی رود افتاده ست داغ دریاست که بر سینه ی رود افتاده ست بوی تنهایی می آید از این جا فریاد خبری نیست از آن موی پریشان درباد خبری نیست به جز کاکل آغشته به خون دشت حیران شده از بس گل آغشته به خون سبز در سبز گذشتند سواران…

ادامه مطلب
حسین

آشفته و بی قرار می آمد

۹۶/۰۷/۰۶admin123

آشفته و بی قرار می آمد می آمد و بوی یار می آمد می آمد و دشت بی قرارش بود مبهوت نگاه بردبارش بود مردی که زمین به سایه اش محتاج خورشید نشسته در مدارش بود می رفت به آسمان بپیوندد دستان خدا در انتظارش بود مهتاب چو حلقه ای در انگشتش خورشید نبود جز…

ادامه مطلب
در

نه غبارتعلق وگرد ریا ننشسته به پای قیام شما

۹۶/۰۷/۰۴admin123

نه غبارتعلق وگرد ریا ننشسته به پای قیام شما که جنون همه سو که جنون همه جا زده سکه به جرأت نام شما نه در عالم خاکی وفرش زمین نه در عالم معنی وعرش برین  که فراترازاین که فراترازاین نر سیده کسی به مقام شما دلخسته نباش برادرمن گل اشک نریز به خاطرمن که ستون…

ادامه مطلب
این

باغ سرمست و رها سرو و صنوبر در باد

۹۶/۰۷/۰۳admin123

باغ سرمست و رها سرو و صنوبر در باد ای خوشا رقص درختان تناور در باد ای خوشا رقص جنون هلهله درآتش و خون پیرهن چاک و غزل خوان و شناور در باد باغ را از نفس سوخته ای پرکرده ست داغ هفتادودوپروانه ی پرپر در باد گوش کن مرثیه ای می وزد از آن…

ادامه مطلب
چونان

چونان قصیده‌ای به بلندای آسمان

۹۶/۰۷/۰۱admin123

چونان قصیده‌ای به بلندای آسمان نامت سرود عشق به لب‌های عاشقان چونان سپیده‌ای که شب از دیدنت گریخت ای از طراوت نفست صبح نغمه‌خوان دستان تو کرامت پرواز را گشود در گنبد همیشه قفس‌پوش آسمان چشمت طلوع زندگی و منتهای عشق یادت هماره آنِ غزل‌‌های ناگهان هر چشمه اشک توست که از خاک می‌تپد در…

ادامه مطلب
موجی

موجی شدی که در نوسان تو حل شوم

۹۶/۰۶/۲۲admin123

موجی شدی که در نوسان تو حل شوم با شور و شوق در هیجان تو حل شوم باران شدی و رود شدی و  روان شدی تا مثل موج در جریان تو حل شوم شعری بخوان به لهجه‌ی شیرین عشق تا مثل سکوت زیر  زبان تو حل شوم اینک صدا صدای تپش‌های عشق توست تکرار شو …

ادامه مطلب
تا

تا برگ‌ها افتاد از دوش درختان

۹۶/۰۶/۲۰admin123

تا برگ‌ها افتاد از دوش درختان حل شد سکوت شهر در آشوب باران مثل شبح با چشم‌هایی بی‌تفاوت مردی به راه افتاد هم‌پای خیابان از خانه بیرون زد ولی بی هیچ مقصد آشفت ذهنش را خیالاتی پریشان مرد و خیابان سال‌ها شبگرد بودند با هم هزاران  پیچ و خم را لنگ لنگان رفتند و رفتند…

ادامه مطلب
زلزله

لب های تو آموخت به شعرم گله ها را

۹۶/۰۶/۱۸admin123

لب های تو آموخت به شعرم گله ها را تاخط بزنم عادت آن حوصله هارا شد بیشترازپیش زمانی که دویدم بی وقفه تر ازعمرهمه فاصله را آرام گذشتند رفیقان وندیدند درمن اثر سخت ترین زلزله ها را همراه شوبامحمل لیلی که ببینی سرگشته ی صحرای جنون قافله ها را من خاطره ی تلخ بیابان و…

ادامه مطلب
باران

تو را دل سرودم تو را جان سرودم

۹۶/۰۵/۱۰admin123

تورادل سرودم تورا جان سرودم تورابا تمام دل وجان سرودم تورامثل باران تورامثل شبنم تورامثل برگ درختان سرودم نه حرف غباری که عطربها ری تورا سالها زیرباران سرودم درآن برکه ماهی براین شیشه آهی اگرهرشب ازاین وازآن سرودم شبی گیسوانت رها کرد دل را  پریشان نوشتم پریشان سرودم بدون توآری همه رودها را همه باغها…

ادامه مطلب

راهبری نوشته‌ها

< ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ … ۷ >
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به محمد حسین صفاریان می باشد / مجری پروژه: تیم طراحی سایت ، مینیاتور گرافیک