محمد حسن بیوک متولد ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ است
با تخلص رهی از غزلسرایان معاصر ایران
و از ترانهسرایان و تصنیفسرایان به نام است.
از ترانههای سروده شده توسط وی میتوان «شد خزان»، «شب جدایی»، «کاروان»،
«مرغ حق» و «جوانی» را نام برد.
اشعار او تحت تأثیر سعدی (که بیشترین تأثیر را در او گذاشتهاست)
حافظ، نظامی، صایب و مولوی است.
مجموعهای از اشعار رهی معیری با عنوان سایه عمر در سال ۱۳۴۵ به چاپ رسید.
محمد حسن بیوک بیتردید یکی از چند چهره ممتاز غزلسرای معاصر است.
اما دلبستگی و توجه بیشتر او به زبان سعدی است.
این عشق و شیفتگی به سعدی سخنش را از رنگ و بوی شیوه استاد برخوردار کرده است
حتی گفتهاند که همان سادگی و روانی و طراوت غزلهای سعدی را
از بیشتر غزلهای او میتوان دریافت.
و در آغاز شاعری در انجمن ادبی حکیم نظامی که وحید
دستگردی تشکیل میشد شرکت جست و از اعضای مؤثر و
فعال آن بود و نیز در انجمن ادبی فرهنگستان
از اعضای مؤسس و برجسته آن بهشمار میرفت.
وی همچنین در انجمن موسیقی ایران عضویت داشت.
اشعار رهی در بیشتر روزنامهها و مجلات ادبی نشر یافت و آثار
سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامه بابا شمل و مجله تهران مصور چاپ میشد.
در شعرهای فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه»
«شاه پریون»، «گوشهگیر» و «حق گو» استفاده میکرد.
رهی معیری در سالهای آخر عمر در برنامه گل های رنگارنگ رادیو
در انتخاب شعر با داوود پرنیا همکاری داشت و
پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد.
رهی در همان سالها سفرهایی به خارج از ایران داشت.
از جمله: سفر به ترکیه در سال ۱۳۳۶
سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۳۷ برای شرکت در جشن انقلاب
کبیر ، سفر به ایتالیا و فرانسه در سال ۱۳۳۸ و دو بار سفر به افغانستان
یک بار در سال ۱۳۴۱ برای شرکت در
مراسم یادبود نهصدمین سال درگذشت خواجه عبدالله انصاری و دیگر
در سال ۱۳۴۵ عزیمت به انگلستان در سال
۱۳۴۶برای عمل جراحی، آخرین سفر معیری بود.
رهی از غزلسرایان معاصر ایران و از ترانهسرایان تصنیفسرایان بهنام است.
از ترانههای سروده شده توسط وی میتوان «شد خزان»
«شب جدایی»، «کاروان»، «مرغ حق» و «جوانی» را نام برد.
اشعار او تحت تأثیر سعدی (که بیشترین تأثیر را در او گذاشتهاست)
حافظ، نظامی، صایب و مولوی است.
مقالات مرتبط :
مجموعهای از اشعار رهی معیری با عنوان سایه عمر در سال ۱۳۴۵ به چاپ رسید.
رهی بیتردید یکی از چند چهره ممتاز غزلسرای معاصر است.
اما دلبستگی و توجه بیشتر او به زبان سعدی است.
این عشق و شیفتگی به سعدی سخنش را از رنگ و بوی شیوه استاد برخوردار کردهاست
حتی گفتهاند که همان سادگی و روانی و طراوت غزلهای سعدی
را از بیشتر غزلهای او میتوان دریافت.
گاهگاه تخیلات دقیق و اندیشههای لطیف او شعر صائب
کلیم و حزین و دیگر شاعران شیوه اصفهانی را به یاد
میآورد و در همان لحظه زبان شسته و یکدست او از شاعری به شیوه عراقی سخن میگوید.
رنگ عاشقانه غزل رهی، با این زبان شسته
مضامین لطیف تقریباً عامل اصلی اهمیت کار اوست، زیرا جمع میان
سه عنصر اصلی شعر – آن هم غزل- از کارهای دشوار است.
از شعرهای معروف او، خزان عشق
(به عبارتی همان تصنیف مشهور «شد خزان گلشن آشنایی» که بدیعزاده آن را
در دستگاه همایون اجرا کرد)، نوای نی، دارم شب و روز
شب جدایی، یار رمیده، یاد ایام، بهار، کاروان، مرغ حق است.
یکی از اشعار زیبا و معروف او خلقت زن است که در مذمت زنان سروده شدهاست.
بدون دیدگاه