درخت
بیا و حنجره ای تازه تر بساز از من
صدای حادثه باش و خبر بساز از من
بریز در تن سلولهام شوق جنون
هزار عاشق دیوانهتر بساز از من
نگاه سرد به خاکسترم نپاش و نرو
به بوسه حادثهای شعلهور بساز از من
به سرنوشت مهآلود من نگاه نکن
کسی به رغم قضا و قدر بساز از من
درخت در قفس چار فصل زندانیست
برای رفتن از این خانه در بساز از من
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست
اندرکاران وبسایت به این خوبی سپاسگزارم